آدم برفیم دل داره!!!

سکوت معنای حقیقی نگفتنهاست..

آدم برفیم دل داره!!!

سکوت معنای حقیقی نگفتنهاست..

هیچکس...


بـا چـراغـــــی هـمه جـا گـشـتـم و گـشـتـم در شـهـر


هـیــچ کـس ! هــیـچ کـس ایـنجا به تـو مانـنـد نـشـد



خواسـتـنـد از تـو بگویـنـد شـبـی شـاعـرها


عـــاقـبـت بـا قــلــم شــرم نوشـتـنـد : نـشـد


تقدیم به روح بزرگ ناصر عبداللهی





دچار سردرگمی ام این روزها...

یه دلتنگی خاصی دارم اینروزا...

عجیب خسته ام و حوصله هیچ کاری رو ندارم...

دلم خیلی گرفته و حوصلم واقعا سر رفته...

خودم دقیقا نمی دونم چی می خوام و چرا ناراحتم...

البته تا حدودیش و می دونم اونم شب بیداریهای تا صبحه و نداشتن کار

الهام دوباره مشغول به کار شد و وقتی می بینم جایی غیر از خونه مشغول کاره خوشحال می شم براش و یه جورایی غبطه هم می خورم...

البته الهام شانسش تو پیدا کردن کار خوبه و مثل من نیست!

البته من خیلی هم مغرورم و واقعا بدم میاد برم جایی و سرم و بندازم پایین و بگم لطفا یه کار به من بدید و اونا هم با کلی ادا و اطوار بگن بهتون خبر میدیم و... ؟؟؟!

ازطرفی از بیکاری هم خوشم نمیاد و ...

همین شده که حال و روزم ریخته به هم!
یه جورایی احساس تنهایی عمیقی می کنم

دوستام فامیلام حتی همسرم شاید نتونن عمق این تنهاییم و پر کنن

گرچه همسرم رو هم به خاطر کار زیادش خیلی نمی بینم و وقتی هم میاد خونه اونقدر خسته اس که...

گرچه سرم همچین خلوت هم نیست و همین 5 شنبه شبی دوستام خونمون بودن اما بازم اینا ارضام نمی کنن و دنبال یه چیز بهترم که نمی دونم چیه و شاید هم می دونم!

نمی دونم!!!

برام دعا کنین حالم خوب نیست!

دلتنگ خودمم... آن من!


گاهی دلم برای خودم هم تنگ می شود آری!

چه بی صدا شده ام این روزها!

مرا از خستگی خود برهان و به ژرفای وجودت ببر!

جایی که دیگر درد را در خانه قلبم مهمان نباشم و رنج را همراه چرکنویسهای خود به زباله دان تاریخ بسپارم!

دلم یک دنیا سکوت می خواهد و آرامش که حتی نشود های بگویی!

که نشاید از های تو هویی به پا شود و قلبی بلرزد!

دلم تنها ذره ای کودکی می خواهد همین!